*زمان*

محمود عباسی

*زمان*

محمود عباسی

بدتر از غده سرطانی

روزنامه جمهوری اسلامی ستون سرمقاله خود را به مقاله ای با عنوان «بدتر از غده سرطانی» اختصاص داد:
بسم‌الله الرحمن الرحیم

نگاه واقع بینانه به تحولاتی که در خاورمیانه و بخش عمده‌ای از جهان اسلام در جریان است، این تحلیل را تأیید می‌کند که اوضاع در این منطقه از جهان به شدت درحال دگرگونی است. این برداشت، برمبانی سه گانه‌ای استوار است که بدین قرارند:
1- آنچه در سوریه جریان دارد، به عنوان یک الگو قرار است در عراق نیز پیاده شود. سوریه اکنون شاهد یک شورش است که عوامل اجرائی آن مجموعه‌ای از افراد مسلح با ترکیب 20 درصد داخلی و 80 درصد خارجی هستند. جدیدترین خبرها حکایت از حضور 5 هزار نیروی مسلح تونسی در سوریه دارند کما اینکه از کشورهای لیبی، افغانستان، پاکستان، چچن و ترکیه نیز عناصری در صحنه نبرد علیه دولت سوریه حاضرند.

گروه تروریستی القاعده با تفکر سلفی و تکفیری، افراد جذب شده داخلی و خارجی را شستشوی مغزی می‌دهند و به مباح دانستن هر کاری برای رسیدن به هدف مورد نظر معتقد می‌کنند. این اعتقاد انحرافی موجب می‌شود خون ریزی، تجاوز جنسی، اعمال خلاف اخلاق، سرقت، مصادره اموال مردم و هر کار دیگری از نظر افراد مسلح بلااشکال می‌شود و آنها بدون آنکه کمترین مانعی بر سر راه خود ببینند، مرتکب هر جنایتی می‌شوند و حتی چاشنی "الله اکبر" را نیز با آن همراه می‌کنند!

صاحبان دست‌های پشت پرده وقایع سوریه، با این تحلیل که به زودی کار دولت این کشور را یکسره خواهند کرد، از هم اکنون درباره ورود به عراق و انجام همین اقدامات در این کشور سخن می‌گویند. تحرکات داخلی و خارجی علیه دولت عراق، که این روزها شدت گرفته، نشان دهنده همین نیت شوم است. اینکه آنها در سوریه به اهدافشان خواهند رسید و در عراق چه خواهند کرد و درصورتی که در این دو کشور موفقیتی به دست بیاورند، هدف بعدی آنها کجاست، البته نکات مهمی هستند که فعلاً از طرح آنها خودداری می‌کنیم و آن را به وقت دیگری موکول می‌نمائیم.
2- ولخرجی‌هائی که آل سعود و شیوخ قطر با دلارهای بادآورده برای دامن زدن به بحران سوریه می‌کنند، هدفی را دنبال می‌کند که مورد نظر آمریکا، انگلیس، فرانسه و رژیم صهیونیستی نیز هست. این هدف مشترک، مهار کردن انقلاب‌های مردمی در کشورهای عربی و شمال آفریقا برای حفاظت از رژیم‌های وابسته و مستبدی است که در این کشورها باقی مانده‌اند.

 منحرف ساختن مسیر بیداری اسلامی از اهداف مشخص آن و مشغول کردن افکار عمومی ملت‌های منطقه به مسائل دیگر، این فرصت را به پادشاهان و خاندان‌های فاسد حاکم بر کشورهای عربی می‌دهد که این موج را به نوعی از سر بگذرانند و حتی برای مصادره انقلاب‌ها نیز اقداماتی انجام دهند.

هدف مهم دیگر این مجموعه، مصون نگهداشتن رژیم صهیونیستی از پس لرزه‌های انقلاب‌های مردمی در کشورهای عربی و شمال آفریقاست. رژیم صهیونیستی با اینکه از حزب‌الله لبنان و مردم غزه، ضربات سنگینی دریافت کرده و هیمنه دروغین خود را فرو ریخته و بر باد رفته می‌بیند، تلاش زیادی برای بازسازی آن به عمل می‌آورد و ضربه زدن به جبهه مقاومت را راهکار عملی رسیدن به این هدف می‌داند.

به همین دلیل است که بخش عمده‌ای از دلارهای نفتی عربستان و قطر خرج ضربه وارد کردن به حزب‌الله لبنان و دولت سوریه می‌شود و البته جمهوری اسلامی ایران نیز از حملات و ضربات تبلیغاتی و سیاسی فراهم آمده از این دلارها بی‌نصیب نمی‌ماند. اینکه اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس در بحرین، به جزایر سه گانه ایرانی می‌پردازد و دولت سوریه را نیز محکوم می‌کند ولی از رژیم صهیونیستی سخنی به میان نمی‌آورد، گوشه‌ای از همین سیاست تهاجمی علیه ایران و حامیانه نسبت به رژیم اشغالگر قدس است.

3- مهم‌تر و خطرناک‌تر از این دو، شکل گیری یک جریان پرشتاب در جهان عرب و در میان اهل سنت برای دامن زدن به اختلافات میان سنی و شیعه در پوشش تفکر انقلابی و با مصادره انقلاب‌های جدید کشورهای عربی و شمال آفریقاست. این جریان، که با هزینه شدن همان دلارهای نفتی آل سعود و شیوخ قطر و طراحی قدرت‌های غربی و صهیونیست‌ها به راه افتاده، درصدد است کاری کند که "بیداری اسلامی" با برچسب "بهار عربی" به ضد خود تبدیل شود.

ویژگی بیداری اسلامی اینست که اسلام را در سطحی بالاتر از دعواها و اختلافات و با هدف حاکم ساختن اصول قرآنی وحدت و برادری اسلامی در کشورها حاکم می‌کند و همین امر موجب قطع شدن دست قدرت‌های سلطه گر از منابع مسلمانان می‌شود و ملت‌های مسلمان در کشورهای مختلف به استقلال و آزادی و عزت در خور شأن خود می‌رسند. اما جریان مورد نظر قدرت‌های سلطه گر، تلاش می‌کند با مصادره کردن انقلاب‌های مردمی منطقه، تفکر سلفی و تکفیری را بر کشورهای انقلاب کرده مسلط کند و آن را به سایر کشورهای اسلامی نیز سرایت بدهد و راه را برای یک رویاروئی شدید میان شیعیان و اهل سنت هموار نماید تا منافع غرب و صهیونیسم در منطقه حفظ شود.

طراحان این توطئه سنگین، نام جریان جعلی خود را انقلاب می‌گذارند و چنین وانمود می‌کنند که جهان اسلام در آستانه یک تحول بزرگ انقلابی بامحتوای اسلامی قرار گرفته و همانگونه که سلفی‌ها ادعا می‌کنند، قرار است امت اسلامی به معتقدات اصیل صدر اسلام برگردد و ناخالصی‌ها را از خود دور کند. آنها هر تفکری غیر از سلفی گری را ناخالصی وانمود و تلاش می‌کنند این جریان جعلی را در برابر تمام مذاهب اسلامی ضد سلفی قرار دهند و البته جوانان و عناصر عامی تمام مذاهب را نیز از طریق شستشوی مغزی با تفکر سلفی همراه کنند و امت اسلامی را دچار اختلافی عمیق و بی‌سابقه نمایند.

این جریان اکنون شکل گرفته و درحال تحکیم پایه‌های خود و سربازگیری از میان طبقه متوسط به پائین مسلمانان است. با توجه به وقایع سوریه و فجایعی که در این کشور توسط عناصر همین جریان رخ می‌دهد و با توجه به تلاش مرموزی که این جریان در کشورهای انقلاب کرده عربی برای دردست گرفتن حاکمیت‌ها و پی گیری اهداف شوم خود با استفاده از اهرم قدرت به عمل می‌آورند، طبقات اثرگذار امت اسلامی اعم از علمای مذهبی، دانشگاهیان، نویسندگان و فعالان سیاسی وظیفه بزرگی برای جلوگیری از پیشروی این جریان بدتر از غده سرطانی برعهده دارند. پرداختن به این وظیفه اساسی، از اولویت‌های نخبگان امت اسلامی است.
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد