«ایران و سوریه مورد معامله آمریکا وروسیه»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید
پس از مذاکرات بغداد و حاصل نشدن نتایج ملموس برای طرفین، روند سیاست گذاری ها از سوی هردوطرف به ویژه غرب ، طوری پیش می رفت که امیدچندانی حتی به برگزاری مذاکرات مسکونیز نبود. اما پس از دیدار سران دوکشور ایران و روسیه در چین و رایزنی های لاوروف در تهران، نگرش جامعه جهانی نسبت مذاکرات آتی تغییر کرد. این چرخش وضعیت پیش فرض های متعددی را باخود همراه دارد، اما یکی از این پیش فرض ها که به گونه ای آمریکا و روسیه را در مقابل یکدیگر قرار داده، گروکشی پرونده هسته ای ایران و مسئله سوریه است. خواسته های طرفین از این دو موضوع باعث نوعی تقابل بین آنها گردیده که قطعاً با دادن امتیازهایی به یکدیگر مجبورند ازمنافع خود دفاع کنند.
مجموع خواسته های آمریکا در موضوع سوریه و مسئله هسته ای، خلاصه می شود در تحت فشارگذاشتن و منزوی کردن ایران در عرصه جهانی و منطقه ای. البته در هردو موضوع مطروحه، دفاع از امنیت و حاکمیت اسرائیل محوراصلی خواسته های آمریکا می باشد. در قضیه سوریه آمریکا با فشار بر حکومت دمشق و شعله ورکردن آتش درگیری ها قصد دارد، وسیع ترین حوزه نفوذ و استراتژیک ترین میدان قدرت عمل ایران در منطقه را از آن بگیرد و عملاً دست ایران برای مقابله با خواسته های غرب خالی گردد.
سوریه به عنوان حلقه اصلی کمربند مقاومت و عامل دسترسی ایران به گروه های جهادی در مقابل اسرائیل، محسوب می شود و با تسلط غرب براوضاع این کشور، شاه بیت قدرت نمایی ایران در منطقه بی معنا خواهد شد.مسلماً با قطع شدن دست حمایت ایران از جبهه های مقاومت، رژیم صهیونیستی تنفسی تازه پیدا می کند و با دستی باز و قدرت عمل بیشتری به اقدامات افزون خواهانه خود ادامه خواهد داد.
اما منافع روسها در سوریه نیز باعث تقابل این دوقدرت بزرگ جهانی گردیده است. روابط روسها با کشورسوریه سابقه ای دیرینه دارد و دولت دمشق همواره به عنوان یک همپیمان استراتژیک برای روسها تلقی شده است. لذا تسلط غرب بر اوضاع سوریه و تغییر حکومت فعلی آن در تضاد با منافع روسها قرار دارد. از طرفی هم روسها نمی توانند و قدرت آن را ندارند که در مقابل اجماع جهانی در مورد تغییر وضعیت سوریه بیش از این دوام بیاورند. درحال حاضر تمامی کشورهای غربی، اعم از آمریکا و اروپا همراه با اعراب خواستار تغییرات در سوریه هستند و در مقابل آنها تنها روسیه، چین و ایران برپایدار ماندن حکومت فعلی تاکید دارند.
لذا این تصور مستولی است که روسیه و آمریکا برای دست یافتن به منافع خود در آب گل آلود سوریه به توافقاتی برسند. همانطور که گفته شد هدف آمریکا جز فشار برایران و تامین امنیت اسرائیل چیز دیگری نیست، لذا گرو کشی مسئله سوریه در قبال مسئله هسته ای ایران می تواند چاره حل منازعات بین دو کشور باشد.
روسها در قبال پرونده هسته ای با توجه به نفوذی که در ایران دارند نقشی را درپیش گرفته اند که این کشور را به انعطاف بیشتر در مذاکرات ترغیب کنند و احتمالاً درجریان مذاکرات از خواسته های غرب در قبال ایران حمایت می کنند و مانند همیشه با سکوت خود مهرتاییدی بر تحریم ها زده و درلحظه آخر ما را تنها میگذارند. در مقابل در مسئله سوریه از آمریکا امتیاز می گیرند، به طوری که غرب نسبت به منافع روس ها در سوریه تعدی نکنند و برای حق نفوذ آنها در این کشور احترام قائل شوند. روسها از تمام قدرت خود استفاده خواهند کرد تا گزینه نظامی غرب در مورد سوریه محقق نشود، چون در این صورت عنان کار از دست روسها خارج خواهد شد و این اجماع جهانی است که در مورد وضعیت سوریه تصمیم خواهد گرفت. ضمن اینکه به کارگیری گزینه نظامی در مسئله هسته ای ایران نیز موقعیت روسیه را در جامعه جهانی متزلزل خواهد کرد. لذا روسها برای ثمربخش بودن مذاکرات مسکو تدابیر ویژه ای در نظر گرفته اند تا در بازی قدرت با آمریکا بتوانند ازمنافع استراتژیک خود دفاع کنند.
آنچه در بالا مطرح گردید درقالب یک پیش فرض سیاسی از اوضاع موجود بود، اما به فرض محقق شدن چنین نظریه ای، ضروریست تا ایران به عنوان محور اصلی این منازعات، با اتخاذ تدابیر و سیاست های هوشمندانه مانع از بازیچه قرار گرفتن از سوی قدرت های شرق و غرب گردد.