*زمان*

محمود عباسی

*زمان*

محمود عباسی

«ارزش جان انسانها در دنیای سیاست زده امروز»

«ارزش جان انسانها در دنیای سیاست زده امروز» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم منصور فرزامی است که در آن می‌خوانید:

باید بپذیریم که جان انسانها نیز در دنیای رنگارنگ امروز، به قدرت و چانه زنی‌های سیاسی بستگی دارد و ارزش‌ها نسبی است. بارها خوانده‌ایم و شنیده‌ایم که چگونه فرد اسیری را با هزاران نفر مبادله می‌کنند.

تجربه کرده‌ایم که چگونه خاطیان را با مسائل پشت پرده از چنگ دستگاه‌های قضایی بیرون می‌آورند و بنا به مصالحی، استقلال دستگاه قضا را نادیده می‌گیرند و با تدبیر و تشر و نهیب سران کشورها، متجاوزان را سنگین و رنگین و اتو کشیده، به مام وطن بازمی‌گرداند و چه بجاست آن مثل ایرانی که می‌گوید «مرگ فقرا و ننگ اغنیا، صدا ندارد».

همچنین گاهی توجه افکار عمومی در مسائل خود یا دیگران ساخته، به رویدادهایی که ماهیت حقیقی و ارزشمندی هم ندارد آن چنان جلب می‌شود که از ارزش‌های حقیقی و حیثیتی خود هم، غافل خواهند شد و تا به خود آید، آن واقعه مشمول «مرور زمان» می‌گردد و تنها چیزی که می‌ماند پشیمانی و سرافکندگی و عذاب وجدان است. در روزهای اخیر، نشست مسکو و مذاکره با 1+5 و انتخابات مرحله دوم ریاست جمهوری مصر بحران زده و اسیر نظامیان وابسته، آن چنان توجه ما را به خود معطوف داشت که از سر بریده شدن هموطنان در بند خود در زندانهای رژیم آل سعود غافل ماندیم و به تبع غفلت مردم ما که این روزها به بیداد گرانی‌های «لحظه‌ای» گرفتارند، خبرگزاری‌ها و نهادهای بین‌المللی حقوق بشر هم، منهای عفو بین الملل، بدان نپرداختند.

بنگاه‌های خبر پراکنی جهان که «اندر تگ دریا، ذره را می‌بینند» و آسمان و ریسمان را به هم می‌دوزند و از اقصی نقاط جهان، تحلیل گر به صحنه می‌آورند، به امر سروران خود بدان نپرداختند! گویی این سربریدگان، انسانهای درجه دوم خدواندی محسوب می‌شوند!

در این میان باید به احساس مسوولیت کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی‌دست مریزاد گفت و تقاضا کرد که مسئولان دستگاه سیاستگذاری کشور را که فقط به اظهار تاسف بسنده می‌کنند مورد بازخواست قرار دهند و بپرسند که بازخورد خبر سربریده شدن هموطنان ما که به جرم موهوم و به جفای دستگاه قضایی به اصطلاح مستقل رژیم آل سعود به شیوه عصر دولت عثمانی، گردن زده شده‌اند چه بوده است؟

آیا «شهروند دوستی» دیگر کشورها نباید درس عبرتی برای ما باشد و این حساسیت‌ها را از آنان بیاموزیم؟ اگر همچنان با متانت و طمانینه فقط ابراز تاسف کنیم سرنوشت 40 تن دیگر در همان زندانهای مخوف و در بیدادگاه‌هایی که نه مترجمی هست و نه وکیل مدافعی و نه کنسول فریادرسی، از حالا معلوم است! رژیمی که در پیشبرد نقشه راهبردی خود به امر اربابان آمریکایی، به بحرین و یمن و حتی شیعیان کشور خود رحم نمی‌کند، با ما ملاطفت دارد ؟

آیا متانت معنی دار و غیر منطقی ما، به دیگر همسایگانی که با ما بر سر لطف نیستند، چنین جسارتی را نخواهند آموخت؟البته! رژیم آل سعود، در فضای تنش آلود ما با غرب، فرصت ابراز وجود یافته و تاریخ را از یاد برده و به اجبار و به فرمان پشت پرده و نقشه تحمیلی راهبردی‌اش قصد افروختن آتشی دارد و نمی‌داند و آن مغز پیچیده ندارد که بداند، از پیش را چنین شعله‌های سرکشی «مالکان می‌گریزند تا چه رسد به خرده مالکی» مثل عربستان! افسوس که اینان حکمت مثلهای فارسی را نمی‌دانند تا از خواب دلار و نفت بیدار شوند! لازم است که دولت، تدبیری اتخاذ کند تا دستگاه سیاستگذاری کشور قضیه را پیگیری کند و به محاکم حقوقی بین‌المللی بکشاند و عکس العمل شدید ملت ایران را با احضار سفیر عربستان، بازگو کند و نگذارد که خون بیگناهان هموطن به دست غفلت و فراموشی سپرده شود.

رژیم عربستان باید فریاد اعتراض ما را از تریبونهای متعدد بشنود و همچنین توجه سفرای کشورهای مختلف در ایران به این عمل بیدادگرانه و غیر انسانی معطوف و حساسیت مردم ایران به آنان منتقل شود. بایسته است که دستگاه قضایی و حقوقدانان خبره با دلایل متقن حقوقی و با اظهارنظرهای مستند و مستدل و محکمه پسند، ضعف دستگاه حقوقی و قضایی عربستان را بازگو و برملا کنند و نقض حقوق بشر را در صدور احکام اعدام هموطنان بیگناه ما را در عرصه بین‌المللی به اثبات برسانند تادیگر، بیدادگاهها در جلد دادگاه‌های صالح، جان انسانها را وسیله مطامع قومی و نژادی نکنند و دست به چنین جنایتی نزنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد