«پاداش صبر» عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم سید مهدی مدنی است که در آن میخوانید:
زمانی که حسن البنا، در سال 1928 اخوان المسلمین را براساس اندیشههای سید جمال الدین اسدآبادی پایه گذاری کرد، شاید نمیدانست که چه راه پر و پیچ خمی در انتظار این جنبش و آرمانهایش قرار دارد. راهی که بر سه محور اساسی مبارزه با استبداد، مبارزه با سلطه بیگانگان و برقراری حکومت اسلامی استوار بود. حسن البنا جان خود را بر سر این اندیشه نهاد و توسط دولت مصر در سال 1948 ترور شد اما راه او توسط همفکرانش ادامه یافت.
این جنبش پس از حسن البنا، راه مسالمت آمیز را در مواجه با نظام مصر در پیش گرفت و همین امر سبب شد تا جذابیتهایش در چشم گروههای انقلابی که به مبارزه مسلحانه با نظام پادشاهی و سپس ریاست جمهوری اقتدارگرایانه سادات و مبارک تاکید داشتند، کاسته شود. با این وجود ترور، سرکوب و زندان سه گزینه اصلی پیش روی اخوانیها بود که اعضای اخوان، آن را به خود خریدند. اخوان به رغم پشت سر گذاشتن دههها سرکوب توانست ماهیت انقلابی و رفتار منسجم خود را حفظ کند و همین رفتار سازمانی و منسجم سبب شد تا بتواند مردم را در صحرای برهوت جامعه مدنی مصر پس از انقلاب 25 ژانویه، راحت تر از دیگر احزاب به میان بکشاند و آرای آنها را شکار کند. اینک با گذشت نزدیک به 9 دهه مبارزه، این اخوانیها هستند که دست کاندیدای خود یعنی محمد مرسی را ورای همه سختیها و شکنجهها و سرکوبها به نشانه پیروزی بالا میگیرند و میروند تا بدین وسیله اهداف سه گانه خود را محقق کنند.
البته اخوان با دشواریهایی هم در ادامه مسیر مواجه است. آنها از یک طرف با غول شورای نظامیان مصر که میکوشد تا با وضع قوانین خود ساخته اختیارات رئیس جمهور را محدود کند، مواجه است و از طرف دیگر اخوانیها با مشکل همیشگی جنبشهای ضد دولت رو بهرو هستند. جنبشها تا زمانی که خارج از قدرت هستند، راحت شعار میدهند، انتقاد میکنند و خلاصه آنکه قدرت مانور بیشتری دارند اما زمانی که در قدرت قرار میگیرند، الزامات ساختاری آنها را محدود میکند. در این راه اخوان و کاندیدایش با پذیرش یا عدم پذیرش موجودیت اسرائیل و همچنین کمکهای آمریکا با مصر مواجه خواهد شد. لذا باید دید که محمد مرسی به عنوان نخستین رئیسجمهور بعد از حسنی مبارک و همچنین اولین رئیس جمهور برآمده از جنبش اخوان المسلمین، با این مشکلات چه میکند. اموری که میتواند محک جدی برای سیاست ورزی و بازیگری اخوان در عرصه سیاست عملی باشد. شاید در پیش گرفتن رفتاری مانند حزب الله لبنان بتواند راه نجاتی را برای اخوانیها ترسیم کند. رفتاری که هم ماهیت جنبشی خود را حفظ کند، هم در ساخت قدرت مشارکت کند و هم بی محابا از وضعیت مخالفان انتقاد کند.