صدا، ابتداییترین وسیله برای برقراری ارتباط با دیگران است. تاکنون به لحن صدای خود توجه کردهاید؟ صدای شما از دید دیگران چگونه است؟
وقتی با دیگران بهطور حضوری و یا پای تلفن صحبت میکنید و یا حتی هنگامی که در یک نشست گروهی حضور دارید، یاد بگیرید از صدایتان به عنوان وسیلهای غنی و پُر طنین استفاده نمایید. همچنین بیاموزید تا با صدایتان توجه آنها را جلب کنید و نگذارید، صدایتان سدی بر اعمالتان شود. صدای شما اصلیترین وسیله برای ارسال پیام شما به حساب میآید و مانند وسیله ی نقلیه عمل میکند.
تحقیقات نشان داده است، هنگامی که دیده نمیشوید، مثلاً وقتی با تلفن صحبت میکنید، 84 درصد از اعتباری که شما در گفتگو کسب میکنید، ناشی از تُن صدا، زیر و بم صدا و طنین صداست. ظرفیت انتقالی صدا خیلی بیش از آنچه که میپنداریم است. ما از تُن صدای افرادی که از پشت تلفن میشنویم، در همان چند لحظه ی اوّل، میتوانیم مسائل زیادی را استخراج کنیم.
چهار بخش اصلی صدا عبارتاند از: آرامش، تنفّس، بلندی و طنین صدا.
هر یک از این اجزا را میتوان به وسیله ی تمرین به گونهای تغییر داد که بر اثر بخشی صدا افزوده شود. توجه داشته باشید که همه ی این اصول با یکدیگر در رابطه هستند، تا به صدا ویژگی خاصی بدهند.
صدای شما، باید بسته به نوع کلامی که میخواهید استفاده کنید، آهنگ مخصوص خود را داشته باشد. اگر تاکنون به سخنرانیهای بزرگ توجه کرده باشید، میبینید که آهنگ صدا و کلام، بسته به موضوع سخنی که گفته میشود تغییر میکند. مثلاً در یک سخنرانی، کلمات، محکم، قاطع و بلند اَدا میشوند؛ چرا که مثلاً میخواهد تا تأثیر شعاری که داده میشود به خوبی نمایان باشد. از سویی دیگر، نمیتوان یک شعر یا قطعه ی لطیف ادبی را با همان لحن سخن قرائت نمود؛ چرا که آرامش در ادای کلمات را میطلبد.
فارسی، زبان شیرینی است که تلفظ کلمات آن، چندان مشکل نیست. این موضوع را به خاطر بسپارید که هر کلمه، ارزش خاص خود را دارد؛ پس سعی کنید تمامی آنها را درست ادا کنید. تلفظ اشتباه یک کلمه در جمع، ممکن است اسباب استهزا و ناراحتی شما را فراهم کند.
تند صحبت کردن، اثر کلام شما را از بین میبرد. کسی به دنبال شما نیست. با آرامش تمام، آنچه را که میخواهید، به مخاطب انتقال دهید؛ حتی اگر کمبود وقت داشته باشد. اَدای پنج کلمه تأثیرگذار، بهتر از پانزده کلمه ی بدون تأثیر است (البته تند صحبت نکردن، به معنای کُند صحبت کردن، تا جایی که حوصله ی مخاطب را سر ببرید نیست.)
تصوّر کنید قاضی یک دادگاه هستید و باید حکمی را قرائت کنید. حکم این است: «اعدام لازم نیست. بخشش» نوع آهنگی که شما به این جمله میبخشید، میتواند در پیام، تغییری اساسی ایجاد کند. اگر شما کلمه ی «اعدام» را محکم تلفظ کنید و پس از آن مکث کوتاهی کنید، حاصل جمله این خواهد شد «اعدام، لازم نیست بخشش» و با این احتساب متهم بخت برگشته را به پای چوبه ی اعدام خواهید کشاند؛ امّا اگر اعدام را آهسته تلفظ کنید و پس از «نیست» مکث کنید و «بخشش» را محکم ادا کنید «اعدام لازم نیست، بخشش»، به متهّم، حیات دوباره بخشیدهاید.
کلمات، روحی دارند که نوع بیان شما، آنها را آزاد میکند. الفاظ، شکل ظاهری این کلماتاند؛ پس سعی کنید تا به روح کلمات نیز توجه شود.
در دنیای متمدّن و پر از هیاهوی امروز، داشتن چهرهای بشّاش و لبخندی زیبا بر لب، میتواند تأثیر معجزهآسایی داشته باشد. مطمئناً دیگران ترجیح میدهند تا با افرادی خوشبرخورد، معاشرت داشته باشند. چهرهای گرفته و عبوس، علاوه بر آن که روحیه ی خود شما را به شدت افسرده میکند، دیگران را از اطراف شما گریزان مینماید. یک لبخند ساده، هزینه ی چندانی ندارد، امّا میتواند دوستان بسیار خوبی را برای شما پیدا کند.
دین مبین اسلام و ائمه ی اطهار (ع) نیز بر این مورد، تأکید کردهاند و احادیثی نیز در این مورد وجود دارد. امام صادق(ع) میفرماید: «هر که به روی برادرش لبخند بزند، برایش حسنهای خواهد بود».1
امام کاظم(ع) نیز در حدیث دیگری میفرماید: «مهرورزی با مردم، نیمی از عقل است».2
در برخوردهایتان همواره گشادهرو باشید. حتی لبخند میتواند روز خوبی را برای شما به ارمغان بیاورد. به دیگران ثابت کنید که هر جا احتیاج به کمک دارند، حضور دارید. بدین ترتیب، به طور حتم، افراد مورد نظر، پذیرای شما خواهند شد.
انسانها در عین مشابهتهای فراوانی که در عادتها، رفتار و گفتارهایشان دارند، دنیایی کاملاً بیگانه و مختص خود را نیز در اختیار دارند. گاهی اوقات، ورود به این دنیا برای کسانی که از بیرون نظارهگرند، بسیار مشکل است. یکی دیگر از رمزهای ارتباط، ورود به این دنیا و چگونگی ورود به آن است.
مطمئناً شما نیز نظرات و دیدگاههای خاص خود را دارید؛ امّا فراموش نکنید که این، اجازه نمیدهد تا سایر دیدگاهها را از یاد ببرید. با در نظر گرفتن دیدگاهها و نظرات شخصی دیگران، شرایط آنها را درک نمایید، علایق شخصی خود را کنار بگذارید و تمام فکر خود را متمرکز آنها کنید. تصوّر کنید که اگر جای آنها بودید، چه کاری انجام میدادید و یا این که عقیده ی شما چه بود؟ پس کار درست را که به سود آنهاست انجام دهید.
برای مثال اگر شما از سبک کلاسیک در هنر، لذّت میبرید، نمیتوانید سایر افراد را به دلیل اینکه مثلاً سبک مورد علاقه ی شما را دوست ندارند، طرد کنید. اگر به علایق و انتظارات دیگران احترام بگذارید، اشتیاق آنها برای نزدیک شدن به شما بیشتر میشود.
همیشه به خاطر داشته باشید که مهمترین عامل برای جذب دیگران، این نیست که چهقدر به اشخاص، نزدیک هستید و یا مثلاً رابطه خونی دارید، و یا اینکه کارهای چشمگیری انجام میدهید و چه کسی هستید. اگر رفتار شما برای دیگران، رضایتبخش نباشد، مسلّماً مؤمن نخواهید بود.
امام علی(ع) میفرماید: «بر شما باد، ارتباط و بخشش به یکدیگر و دوری گزیدن از جدایی و پشت کردن به یکدیگر!».3
پی نوشت ها:
1. الکافی، ج2، ص205.
2. تحفالعقول، ص403.
3. نهجالبلاغه، نامه 47.
نویسنده:سیده فاطمه هاشمی