«منطقه آبستن جنگ است، یا دنیا؟!» عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن میخوانید:
سیر تحولات در منطقه که همه دنیا را نیز درگیر خود کرده است، دو وجه دارد. جنگ میشود. جنگ نمیشود.
تاکنون قدرتهای فرامنطقهای از جمله آمریکا و روسیه سعی کردهاند، خویشتنداری کنند، این خویشتنداریهای دو طرف، باعث نشده است، که کشورهای متحد منطقهای آنها از خود تحرکات نشان ندهند.
پیش از این نیز نوشته بودیم که وضعیت جنگ سرد بین آمریکا و روسیه که از زمان «کندی» و «خروشچف» با بحران موشکی کوبا به اوج خود رسیده بود و با کوتاه آمدن دو طرف بر سر مواضع، به ظاهر پایان یافت و حل شد، اما همین جنگ سرد مانند آتش زیر خاکستری بود که پس از گذشت چند دهه از آن واقعه، با شرایط به وجود آمده در منطقه و تحولات گسترده آن، به نوعی دیگر آغاز شده است.
روسیه در حال حاضر چندین متحد منطقهای خود را از دست داده و این اتفاق، حوزه نفوذ وتاثیرگذاری روسیه را کمرنگ کرده است. عراق و سپس لیبی از حوزه کشورهای متحد روسیه خارج شدند و اکنون، سوریه نیز با چالشهای غرب روبروست. محور تحرکات علیه سوریه را ترکیه بازی میکند ترکیهای که با نام اسلامگرایی، دولتهای دیگر این کشور را پشت سر گذاشت و با همین شعار اسلامخواهی و اسلامگرایی به مسند قدرت نشست.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان کشور تاثیرگذار بر تحولات کشورهای اسلامی یک پای مهم و اساسی تحولات منطقه است.
جمهوری اسلامی ایران در این مدت با هوشیاری خود رفتاری حرفهای را در تحولات منطقه در پیش گرفته است. از یک سو اقدام به نمایش اقتدار و قدرت نظامی و دفاعی خود میکند و از سوی دیگر به نفی جنگ و جنگطلبی در منطقه میپردازد. این روند هم دیپلماسی را شامل میشود و هم حوزه دفاعی را در برمیگیرد.
اما در کنار این سیاست هوشمندانه وحرفهای، ترکیه در تلاش است تا در منطقه جنگافروزی کند. این سیاست جنگافروزی ترکیه در منطقه از تجاوز هواپیماهای جنگنده این کشور به حریم هوایی سوریه آشکارتر شد.
هر چند لفاظیهای مقامات ترکیهای علیه اقدام سوریه در سرنگونی هواپیمای اف۴ آنها بوی جنگ و درگیری میداد اما، سوریه به خاطر شرایط خاصی که در منطقه دارد، لقمهای نیست که به راحتی بتوان آن را بلعید.
سوریه علاوه بر دارا بودن یک ارتش قوی و همراه با دولت، از حمایتهای اکثریت مردم نیز بهره میبرد. از سوی دیگر حمایتهای قاطع روسیه از بشار اسد، باعث شده است تا یک جنگ سرد تمام عیار میان آمریکا و روسیه شکل گیرد.
روسیه خود را محق میداند از همپیمان منطقهای خود دفاع کند. همانطور که آمریکا تمام قد از یک رژیم جعلی به نام رژیم صهیونیستی دفاع میکند و از هیچ کوششی هم در حمایت از این رژیم دریغ ندارد. این حق را باید به روسیه داد که نگران از دست دادن متحد دیرین خود باشد. آینده سوریه پس از بشار اسد، آیندهای مبهم و مغشوش است.
ترکیه بازی دیگری را نیز در حال اجرا دارد، رقابت با جمهوری اسلامی ایران. ترکیه حتی حاضر است تا برای به دست آوردن موقعیت ممتاز منطقهای و جلوگیری از نفوذ و تاثیر و همچنین تثبیت قدرت ایران در منطقه، به مناسبات دوستانه و رسم همسایگی هم پشت پا بزند، چون در سر سودایی دیگر دارد. با این سیاست از طرف ترکیه، این کشور با چالشهای جدی روبرو بوده و در آینده نیز خواهد بود.
از آغاز اعتراضات مردمی گرفته تا، پروژه تجزیهطلبی ترکیه چالشهای جدی این کشور خواهد بود. سردمداری ترکیه در سیاستهای ضد سوریه، عاملی است که این کشور را نیز درگیر خواهد کرد. تشدید جنگ داخلی در سوریه، در محدوده جغرافیایی این کشور باقی نخواهد ماند. اگر هم تاکنون پس از گذشت بیش از یک سال از اتفاقات سوریه جنگی در منطقه رخ نداده است. به خاطر رفتاری است که ایران، روسیه و چین در قبال وقایع دمشق اتخاذ کردهاند. و گرنه جنگی تمام عیار منطقه را فرا میگرفت که آتش آن به دیگر نقاط دنیا از جمله اروپا هم کشیده میشد.