«با سفره مردم شوخی نکنید!» عنوان یادداشت روز روزنامه ابتکار به قلم فضل الله یاری است که در آن میخوانید:
«سفره مردم» اصطلاحی است که پس از روی کار آمدن دولت نهم به وضعیت اقتصادی مردم اطلاق شد. اصطلاحی که متناسب با ادبیات رئیس دولت نهم و دهم بوده و به صریح ترین شکل وضعیت اقتصادی مردم را نشان میدهد و بدون تردید در چند سال اخیر میزان معتبری برای سنجش نحوه معیشت مردم و وضعیت اقتصادی کشور بوده است. سخنان و تحلیلهای اهالی سیاست واقتصاد بر پایه وضعیت این سفره بنا نهاده میشود. در چند ماه اخیر به ویژه در روزهای پیش از برگزاری انتخابات مجلس نهم مهمترین موضوع برای تبلیغات نامزدها بوده است.
«سفره مردم» اما در کنار همه اینها برای خود مردم» یکی داستان است پر آب چشم». مانند زخمی است که با هر اشارهای میتواند سرباز کند وخونابه بیرون بزند. این موضع دردمند از زندگی مردم این روزهاظرفیت شوخی ندارد. یک مسئول شیلات کشور گفته است:«می خواهیم خاویار را بر سر سفرههای مردم بیاوریم». فاصله محصول غذایی گران قیمتی مثل خاویار با وضعیت عادی سفرههای مردم ایران فاصله زیادی است چه برسد به این روزها که این سفره بی سابقه ترین وضعیت خود را میگذارند.
در روزهای که مرغ و تخم مرغ و لبنیات نیز به سختی خود رادر سبد غذایی مردم نگه میدارند(اگر نگویم حذف شدهاند)سخن گفتن از خاویار بر سر سفره مردم جز تمسخر این سفره خالی چه معنایی میدهد ؟
آوردن خاویار بر سر سفره مردم به نظر میرسد تیتر جالبی برای رسانهها باشد و با اقتدا به جمله معروف «آوردن نفت بر سر سفرههای مردم» از سوی رئیس جمهور در زمان مبارزات انتخاباتی سال 84 باشد و از این نظر میتواند برای گوینده این سخنان منافعی نیز داشته باشد. اما بدون تردید پاشیدن کوهی از نمک بر موضع زخمی معیشت مردم است.
مردمی که هر روز به دنبال مرغ و تخم مرغ میدوند که چندی پیش بر سر سفره آنان دیده میشد، مردمی که هر روزه با دیدن بارکد قیمت محصولات چشمشان گرد و دهانشان باز میماند با شنیدن کلمه خاویار چه واکنشی خواهند داشت ؟بخصوص اگر مسئولی گفته باشد میخواهیم آن را بر سر سفره هم بیاوریم. این داستان به این میماند که در بیابانی برهوت و خشک به تشنهای که در شرف مرگ است وعده شربتی تگری و نیرو زا بدهیم و همزمان از خاصیتهای آن نیز داد سخن بدهیم.
در آموزههای ملی و مذهبی ما بسیار تاکید شده است که درزمانی که همسایه گرسنه داریم غذاها و میوه هارا در بستههای در بسته به خانه ببریم تا مبادا همسایه فقیر و بی چیز ما هوس کند یا کودکانش بهانهای بگیرند که از عهده آن بر نیاید. رسم جوانمردی است که اگر نمیتوانیم نیازی از آنها برآورده کنیم، لا اقل نیازهای خفته شان را تحریک نکنیم.
این روزها سفرههای مردم حکم نیازهای خفته یا فرو کوفتهای دارد که بسیاری از مردم ترجیح میدهند بیدارشان نکنند و با روزه داری و امساک از کنارشان بگذرند. حتی کودکان خود را نیز به قناعت به آنچه هست نیز عادت میدهند.
مگر نه اینکه برخی از مسئولان کشور برای وضعیت کنونی کشور نسخه «شعب ابی طالب» پیچیدهاند؟ استراتژی موثری که که مسلمانان صدر اسلام در زمان محاصره اقتصادی کفار در دره ابی طالب برگزیدند و توانستند با امساک در خوردن و نوشیدن از این مرحله سخت عبور کنند.
به نظر میرسد سخنانی از این دست مبنی بر آوردن اقلام و اجناس لوکس و دور از دسترس بر سر سفره خالی مردم نه تنها در این روزها وجههای برای کسی دست و پا نمیکند بلکه شوخی بی مزهای است با سفره مردمی که این روزها از سر نجابت با نان خالی خود میسازند و بهانهای به داخلیها و خارجیها نمیدهند تا با «نان» شان به «نوا» یی برسند.