*زمان*

محمود عباسی

*زمان*

محمود عباسی

سوال های بی جواب مردم کلان شهرها

 «سوال های بی جواب مردم کلان شهرها»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن می‌خوانید؛آلودگی هوای تهران و دیگر کلان شهرهای کشور به سبب فراهم نبودن ابزارها و راهکارهای کاهش و تعدیل آلودگی ها، باعث نگرانی بسیاری از مردم جامعه و کارشاسان سلامت شده است. افزایش آمارسرطان های مرتبط با آلودگی هوا، گسترش بیماری های تنفسی و عروقی، تهدید سلامت کودکان و سالمندان و تحمیل هزینه های درمان سنگین این گونه بیماری ها به جامعه، بخشی از مشکلاتی است که آلودگی هوا به وجود آورده است

تمام مردم انتظار دارند تا مسولان شهری در طی این چندین سال، فکری به حال این معضل بکنند، اما آنچه از اقدامات و نتیجه تصمیمات مشاهده می شود، این است که هیچ اقدام مثبت و اثربخشی تاکنون صورت نگرفته است. تنها راهکاری که برای رهایی از این آلودگی ها درپیش گرفته ایم، تعطیلی مدارس و ادارات بوده است!. اقدامی که به هیچ وجه جوابگوی مشکل عظیم آلودگی نیست.درعوض تا چشم کار کرده است راهکارهای غیرکارشناسی و طنز آمیز برای این مشکل در دستور کار قرارگرفته است. بحث نصب "جت فن های بزرگ" در تهران یکی از آنها بود که مطرح کنندگان براین باور بودند با این اقدام باد ایجاد شده آلودگی را از سطح تهران خارج خواهد کرد!

بعد نوبت به هواپیماهای آب پاش رسید که جز اینکه به سوژه طنزی برای رسانه ها و شبکه های اینترنتی تبدیل شد حاصل دیگری نداشت. اخیراً هم که بحث "مه پاش" از سوی مسولان مطرح گردیده تا روال علمی نگری و اقدامات کارشناسانه درجهت کنترل آلودگی تکیمل گردد!

قصدی نسبت به اثبات غیرکارشناسی بودن اقدامات انجام شده نداریم، اما بحث و سوال ما اینجاست که چرا اقدامی و پژوهشی کارشناسی دراین زمینه صورت نمی گیرد و اگرهم صورت گرفته چرا جامه عمل نمی پوشد؟!

چرا مسولان سری به کارخانه های خودروسازی نمی زنند تا آنها را وادار به تولید خودروهای باکیفیت نمایند. چرا نبوغ خود در به کارگیری اقدامات غیرکارشناسی در تولید خودروهای مطابق با استاندارهای زیست محیطی به کار نمی گیرند؟

آیا تاکنون راهکاری برای تولید سوخت استاندارد برای خودروها اتخاذ شده است. بنزین غیراستانداردی که به مردم تحویل داده می شود موجب افزایش دوچندان آلودگی هوا می گردد. آیا نمی توان بخشی از این آلودگی را با کنترل این بخش بهبودبخشید. البته بعضاً اقداماتی اصولی همچون جمع آوری خودروهای فرسوده در دستورکار قرار گرفته است، اما نحوه اجرای این طرح و نوع تسهیلاتی که برای جمع آوری خودروهای فرسوده درنظرگرفته شده ، انگیزه ای برای صاحبان آنها ایجاد نکرده و بعضاً شرایط به آنها تحمیل شده است.

چرا هیچ یک از دولت های روی کارآمده جرأت این اقدام را نداشته اند که کارخانجات درون شهر ویا نزدیک شهرها را تعطیل و به خارج از شهر منتقل کنند؟ آیا ملاحظات اقتصادی و مالی از جان مردم کشور ارزنده تر است؟! آیا باوجود پالایشگاه های مواد نفتی، کارخانجات تولیدسیمان و صنایع سنگین و آلاینده درون شهرهای یا درحومه آنها، می توان انتظارداشت که آب پاشی و مه پاشی راه گشای مشکل آلودگی هوا باشد؟!

با توجه به نزدیک بودن فصل سرما، آیا تاکنون مسولان به این توجه کرده اند که فکری برای عرضه انر‍ژی های پاک و بروز رسانی سیستم های گرمایشی منازل و کارخانه ها بکنند، تا بخش عظیمی از آلودگی ها در داخل و خارج از منازل مردم کاهش یابد و سلامت آنها تضمین شود.

آلودگی هوا، مشکلی نیست که چاره و راه حلی نداشته باشد، آنچه در بالا گفته شد چند نمونه از راهکارهایی بود که تمام مردم عادی هم از آن خبردارند و نیاز به اقدامات خارق العاده نیست، اما چرا رویکردی علمی و کارشناسی در قبال این معضل اتخاذ نمی شود، سوالی است که سال هاست برای مردم کلان شهرها بی جواب مانده است...!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد