*زمان*

محمود عباسی

*زمان*

محمود عباسی

«آمار بیکاری و احساس عمومی از بیکاری»

«آمار بیکاری و احساس عمومی از بیکاری» عنوان یادداشت روزنامه تهران امروز به قلم سید جواد سیدپور است که در آن می خوانید:تازه‌ترین گزارش مرکز آمار درباره نرخ بیکاری تابستان اگر چه نسبت به آخرین آمار فصلی که اعلام شد، کمی افزایش نشان می‌دهد اما اینکه کل نرخ بیکاری در فصل تابستان 12.3 درصد اعلام شده است، مقداری محل بحث و تامل است.

چرا که وقتی این آمار را با واقعیات موجود در جامعه مطابقت می‌دهیم می‌بینیم که انعکاس این آمار با واقعیت موجود در جامعه یکسان نیست و میزان بیکاری بسیار بیشتر از آمار اعلام شده احساس می‌شود. اما چرا چنین است؟

آیا مرکز آمار گزارش خلاف واقع می‌دهد یا نه واقعا میزان بیکاری در کشور پایین است؟ برای بررسی واقعی موضوع چاره‌ای نیست مگر اینکه معیارهای مورد استفاده توسط مرکز آمار را بررسی کنیم.


طی چند سال اخیر مرکز آمار ایران تمام افرادی را که یک ساعت در هفته کار می‌کنند، جزو افراد شاغل به حساب می‌آورد و از آن طرف هم زنان خانه‌دار را شاغل می‌پندارد.

ناگفته پیداست چنین معیاری به‌شدت آمار مربوط به افراد بیکار و شاغل را دستخوش تغییر می‌کند و معادله به نفع میزان اشتغال عوض می‌شود. اما سوال اصلی‌تر، این است که آیا فردی که در این کشور فقط هفته‌ای یک ساعت مشغول به کار است، قادر به تامین مایحتاج عمومی و اولیه خود و خانواده‌اش است؟ گزارش‌های میدانی نشان می‌دهد که چنین فردی حتی اگر هم مجرد باشد با یک ساعت کار در هفته قادر به تامین زندگی‌اش نیست و دولت برای اینکه کارنامه خود را در حوزه اشتغال موفق نشان بدهد، معیارهای محاسبه نرخ اشتغال و بیکاری را به ترتیبی که گفته شد تغییر داده است اما واقعیت این است که با تغییر محاسبه نرخ بیکاری در کشور در ماهیت و حقیقت موضوع تغییری رخ نمی‌دهد و تنها نتیجه‌اش این است که میزان اعتماد عمومی به آمارهای رسمی را کاهش می‌دهد.

مرکز آمار ایران باید دقیقا توضیح بدهد که چگونه به نرخ بیکاری 12.3درصدی رسیده است و آیا تمام افرادی که به‌خاطر یک ساعت کار در هفته شاغل به حساب آمده‌اند در قبال چنین اشتغالی می‌توانند گذران امور کنند؟ سوال مهم‌تر این است که چند درصد افراد شاغل فقط هفته‌ای یک ساعت در هفته کار می‌کنند؟ پاسخ به این سوالات می‌تواند علت اختلاف آمار رسمی درباره بیکاری با آنچه که در جامعه احساس می‌شود را توضیح بدهد.

چرا که جامعه احساس می‌کند میزان بیکاری بخصوص در قشر جوان نزدیک به 50 درصد است لیکن دولت این آمار را نمی‌پذیرد و با محاسبات ویژه خودش به عددی بسیار متفاوت می‌رسد و همین موضوع هم زمینه ساز متفاوت بودن احساس عمومی از نرخ بیکاری با آمار رسمی شده است.

سخن پایانی اینکه واقعیت اشتغال و بیکاری چیزی نیست که با دستکاری شاخص‌ها بتوان آن را حل کرد و اگر هم چنین دستکاری انجام شود تنها در صورت مسئله تغییراتی را به نفع خودمان انجام داده‌ایم و حقیقت موضوع عوض نمی‌شود.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد