*زمان*

محمود عباسی

*زمان*

محمود عباسی

مهمترین چالش‌های آمریکا در 2013

مهمترین چالش‌های آمریکا در 2013از نگاه اندیشکده شورای روابط خارجی

معاون شورای روابط خارجی آمریکا با ترسیم چشم‌انداز جهان معتقداست خاورمیانه و بویژه سوریه و ایران، افزایش تنش‌ها در شرق آسیا و چگونگی حل‌وفصل مشکلات ناشی از «پرتگاه مالی» مهم‌ترین چالش‌های آمریکا در 2013 هستند.

خبرگزاری فارس: مهمترین چالش‌های آمریکا در 2013از نگاه اندیشکده شورای روابط خارجی

«جیمز لیندسی»، معاون برنامه‌های پژوهشی اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا، در مصاحبه با «برنارد گورتزمن» دبیر مشاور این اندیشکده، اظهارداشت که با توجه به نزدیک شدن به روزهای پایانی سال 2012، آمریکا با سه چالش مهم درسال آینده روبرو خواهد بود. اولین چالش خاورمیانه است، جایی که ادامه روند درگیری ها درسوریه ثبات درکل منطقه را تهدید می کند و ایران نیز به یک «خط قرمز» در رابطه با تولید تسلیحات هسته ای نزدیک می شود.

لیندسی همچنین معتقداست که افزایش تنش ها در شرق آسیا میان چین و کشورهای همسایه، صلح و امنیت دراین منطقه را به مخاطره خواهد انداخت. درنهایت، ازدیدگاه وی چگونگی رویارویی با بحران «پرتگاه مالی» درآمریکا، نقش مهمی را درسلامت اقتصاد جهانی ایفا خواهد کرد.

درادامه متن کامل این مصاحبه را مشاهده می کنید:

گورتزمن: آمریکا درسال آینده با چه مسائل مهمی روبرو می شود؟

لیندسی: آمریکا با سه چالش اساسی درسال 2013 روبرو است. اولین چالش، درگیری ها درخاورمیانه و به ویژه درسوریه است. اما نزدیکترشدنِ ایران به یک خط قرمز در رابطه با دستیابی به تسلیحات هسته ای نیز یک مسئله بسیار مهم محسوب می شود.

دومین چالش، رویارویی آمریکا با افزایش تنش ها درشرق آسیا میان چین و همسایگانش برسر خطوط مرزی در دریای جنوبی چین است. و اما آخرین چالش به سلامت اقتصاد جهانی و مشکلات آن مربوط می شود.

اقتصاد جهانی تحت تأثیر اتفاقات درمنطقه یورو، اقتصاد چین و سایر قدرت های اقتصادی درجهان قرارخواهد گرفت. همچنین اقدامات آمریکا درزمینه رویارویی با بحران پرتگاه مالی نیز برسلامت اقتصاد جهانی تأثیرگذارخواهد بود.

اگرآمریکا سیاست های موثری را به منظور حل و فصل مشکلات ناشی از پرتگاه مالی اتخاذ نماید، اقتصاد این کشور با شرایط مساعدی روبرو خواهد شد و این بهبود شرایط نه تنها درآمریکا، بلکه دراقتصاد جهان نیز قابل مشاهده خواهد بود.

گورتزمن: در خاورمیانه، حتی اگرنشانه هایی از تضعیف دولت بشاراسد وجود داشته باشد، بازهم بحران سوریه یک بحران بی پایان به نظر می رسد. آیا آمریکا باید اقدامات بیشتری را دراین زمینه دنبال نماید؟

لیندسی: اکنون به چالشی که سوریه ایجاد نموده است نگاهی می اندازیم. درواقع چالش اصلی، ادامه روند درگیری ها و احتمال استفاده از تسلیحات شیمیایی است. اما پس از رفتن اسد، سوریه با چالش های گسترده تری روبرو خواهد شد. آمریکا اخیراً با به رسمیت شناختن اپوزیسیون سوریه تلاش می کند تا بر نتایج و پیامدهای این بحران تأثیرگذار باشد.

اما واقعیت این است که در آمریکا تمایلات سیاسی به منظور مداخله مستقیم و نظامی در امور سوریه وجود ندارد. درواقع یک پرسش اساسی درزمینه نتایج حاصل از مداخله مستقیم آمریکا در امور سوریه مطرح می شود و در عین حال، محدودیت های شدیدی نیز در رابطه با حمایت های غیرمستقیم آمریکا از گروه های مخالف و به ویژه شورشیان مسلح وجود دارد.

همچنین نگرانی هایی نیز درزمینه استفاده اسد از سلاح های شیمیایی وجود دارد. دولت اوباما اظهارداشت که استفاده از تسلیحات شیمیایی به هیچ وجه قابل قبول نیست. اما پرسش اینجاست که آیا این تهدیدات کارساز خواهند بود یا خیر. با تشدید مبارزات علیه اسد، جلوگیری از استفاده وی از سلاح های شیمیایی دشوارتر خواهد شد.

گورتزمن: آیا درگیری های سوریه برکشورهای همسایه همانند عراق، اردن و لبنان تأثیرگذار خواهد بود؟

لیندسی: به احتمال زیاد، درگیری ها درسوریه به کشورهای همسایه و به ویژه اردن سرایت خواهد کرد. درشش ماه آینده شاهد افزایش تنش ها در اردن خواهیم بود که بخشی ازآن ناشی از درگیری های سوریه و بخشی دیگربه دلیل حوادثِ مربوط به گسترش بهارعربی درمنطقه خواهد بود.

همچنین ممکن است شاهد تأثیرگذاری بحران سوریه بر لبنان باشیم و درعین حال نیز پرسش های فراوانی درزمینه چگونگی شرایط در مناطق کردنشینِ شمال سوریه، شرق ترکیه و جنوب غربی عراق مطرح می شود. سوریه می تواند شرایطی ایجاد کند که کنترل آن به امری غیرممکن تبدیل شود. این موضوع حتمی نیست، اما بحران سوریه مسئله ای است که درسال 2013 باید توجه ویژه ای به آن داشت.

گورتزمن: درباره مصر باید نگران باشیم؟

لیندسی: ما همیشه باید درباره مصر نگران باشیم، زیرا مصر پرجمعیت ترین و بانفوذ ترین کشور درجهان عرب است. پرسش اصلی اینجاست که آیا مصر قادر خواهد بود دموکراسی را درکشور اجرا نماید و درصورت موفقیت این امر، مردم مصر از چه نوع دموکراسی بهره مند خواهند شد.

ما شاهد تنش های سیاسی قابل درکی درزمینه تعریف یک مصر دموکراتیک هستیم. این موضوع درسال های آینده به یک موضوع جنجالی و پرهیاهو تبدیل خواهد شد. انتقال قدرت دموکراتیک همیشه کارساز نیست. حتی درصورت موفقیت نیز لزوماً یک مسیر هموار درپیش رو نخواهیم داشت.

یکی از مهم ترین پرسش ها درباره مصر، در رابطه با سلامت اقتصاد این کشوراست. پرسش اینجاست که آیا تا زمانی که مصر از بی ثباتی سیاسی رنج می برد، می توان به یک رشد اقتصادی مطلوب دراین کشور دست یافت یا خیر.

گورتزمن: ایران به دلیل وجود بحران در برنامه هسته ای خود، کل منطقه را تحت تأثیر قرار داده است.

لیندسی: چندین سال است که ما از لحظه تأثیرگذاری فشارها بر ایران صحبت می کنیم و به نظر می رسد که این لحظه درسال 2013 و با نزدیکترشدنِ ایران به خط قرمزها درزمینه دستیابی به تسلیحات هسته ای، فرا برسد. یک احتمال دراین باره این است که یک توافق و سازش در زمینه عدم دستیابی ایران به بمب هسته ای یا توانایی ساخت آن حاصل شود.

اما هیچکس نمی داند که چنین مذاکراتی انجام خواهد شد یا خیر. اگر چنین مذاکراتی صورت نپذیرد، ما درسال 2013 شاهد لحظه ای خواهیم بود که دولت اوباما باید تصمیم بگیرد که برای متوقف ساختن برنامه هسته ای ایران از گزینه نظامی استفاده خواهد کرد یا خیر. این مسئله قطعاً پرسش هایی را درزمینه چگونگی استفاده از نیروهای نظامی، چگونگی واکنش ایران، موفقیت آمیز بودن این حمله و پیامدهای آن برای ثبات درمنطقه مطرح خواهد کرد.

گورتزمن: شما از شرق آسیا به عنوان یک منطقه مهم و حیاتی یاد کردید. یک رهبری جدید درچین به وجود آمده است و «شی جین پینگ» به عنوان رئیس جمهور بعدی این کشور معرفی خواهد شد. آیا آمریکا باید درباره او نگران باشد؟

لیندسی: من با یک دید گسترده به این منطقه نگاه می کنم. ما شاهد انتقال قدرت و تغییروتحولات درکل این منطقه هستیم. درچین یک رهبری جدید درحال شکل گیری است. ژاپن هفته گذشته انتخابات پارلمان را پشت سرگذاشت که طی آن «شینزو آبه» باردیگر نخست وزیر این کشورشد.

همچنین شاهد برگزاری انتخابات در کره جنوبی و به قدرت رسیدن اولین رئیس جمهور زن دراین کشور، «پارک گئون های»، بودیم. بنابراین، رهبران جدیدی درمنطقه درمسند قدرت قرارگرفته اند، رهبرانی که تلاش می کنند تا قدرت خود را تثبیت نموده و به طرفداران خود اطمینان دهند که قادر به اتخاذ تصمیم گیری های درست و حفاظت از منافع ملی کشورهستند.

اکنون زمانی است که رهبران این کشورها به سختی می توانند به یک توافق و سازش با یکدیگر دست یابند. تمام این مسائل دربحبوحه تنش ها درزمینه خطوط مرزی در دریای جنوبی چین درحال رخ دادن هستند. ملی گرایی و وطن پرستی موضوع اصلی این درگیری ها است، اما مسائل مهم اقتصادی نیز دراین زمینه مطرح می شوند، زیرا ذخایر قابل توجه نفت، گاز و سایر منابع معدنی درمناطق ارضی هرکشور وجود دارد.

گورتزمن: آمریکا تاکنون درباره ارسال نیروهای نظامی بیشتربه آسیا صحبت کرده است، اما سیاست موثر و فعالی را دراین زمینه اتخاذ نکرده است. آیا سیاست موثری دراین زمینه وجود دارد؟

لیندسی: ما باید محور را بر سیاست های دولت در زمینه «ایجاد توازن» درمنطقه قراردهیم. دولت آمریکا نشان داده است که تمایل دارد منابع بیشتری را به شرق آسیا اختصاص دهد. اما برای آمریکا سخت است که خاورمیانه، جایی که ما با چالش ها درافغانستان، ایران، سوریه و لیبی روبرو هستیم را ترک نماید. اما با توجه به شرایط نامساعد اقتصادی، آمریکا تا چه میزان می تواند بودجه مورد نیاز برای حضور گسترده درمنطقه را تأمین کند و این حضور درشرق آسیا چگونه خواهد بود؟

چین تلاش های بسیاری را به منظورحفظ منافع خود درشرق آسیا انجام می دهد. پرسش هایی که دراین باره مطرح می شوند عبارتنداز: آمریکا باید چگونه دراین زمینه ازخود واکنش نشان دهد و به منظور رویارویی با سیاست های چین، تا کجا پیش رود؟ مسئله سیاستِ آمریکا در شرق آسیا، یعنی چگونگی استقرار نیروهای نظامی، روابط اقتصادی، قراردادهای تجاری و مسائلی ازاین قبیل، هنوز نیازمند بررسی های بیشتراست.

گورتزمن: آمریکا درحال حاضر درگیر روند خروج نیروهای خود از افغانستان است و شایعاتی نیز درزمینه تمایل آمریکا به منظور تسریع در روند خروج نیروهای باقی مانده تا پیش ازسال 2014 وجود دارد. این موضوع قدرت و نفوذ آمریکا درمنطقه را تضعیف نمی کند؟

لیندسی: شکی نیست که انتقادها از سیاست های دولت درداخل و خارج ازکشور منجربه ایجاد چنین بحث هایی می شود. اما واقعیت این است که نیروهای آمریکایی نمی توانند برای همیشه درافغانستان حضور داشته باشند و درعین حال، هرگونه خروج نیروها از افغانستان پرسش هایی را در زمینه تضعیف قدرت آمریکا مطرح می سازد.

تاریخ نشان می دهد که آمریکا به طور مداوم درامور سایرکشورها مداخله می کند و اغلب پیش از دستیابی به نتیجه نهایی، آن کشورها را ترک می نماید. ویتنام و لبنان دردهه 80 میلادی را می توان به عنوان نمونه هایی مناسب دراین زمینه درنظر گرفت.

یک پرسش مهم از دیدگاه کاخ سفید این است که ادامه روند حضور نیروهای آمریکایی درافغانستان چه پیامدهای مثبتی را به دنبال خواهد داشت؟

من معتقدم که با یک ارزیابی عادلانه از سیاست های دولت مشخص می شود که حضور درافغانستان، سود و منفعت قابل توجهی برای ایالات متحده به همراه نخواهد داشت. درواقع اگرشما به افکار و دیدگاه های نیروهای آمریکایی توجه کنید، متوجه می شوید که آنها ترجیح می دهند همین امروز به کشور خود بازگردند.

گورتزمن: همان گونه که دربحث اقتصاد جهانی اشاره کردید، چگونگی حل و فصل مشکلات ناشی از پرتگاه مالی درآمریکا بر سلامت اقتصاد جهانی تأثیرگذارخواهد بود. اما کشورهای اروپایی مانند یونان، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه در شرایط بسیار بد اقتصادی به سرمی برند.

لیندسی: اقتصاد جهانی دریک شرایط بی ثبات قرار دارد. دردهه 90 میلادی، آمریکا یک اقتصاد رقابتی را تجربه کرد و در دهه اول قرن بیست و یکم نیز شاهد ظهور اقتصادهای رقابتی درچین، هند و برزیل بودیم.

اما درحال حاضر، شرایط اقتصادی درمنطقه یورو روز به روز درحال وخیم تر شدن است و رشد اقتصادی درچین، برزیل و هند نیز رو به کاهش می رود. بنابراین محرک های موثری برای بهبود اقتصاد جهانی وجود ندارد.

درآمریکا ما شاهد روند کند بازسازی اقتصاد هستیم. توقف روند بازسازی اقتصاد یا بهبود سریع شرایط اقتصادی، هردو به نتایج گفتگوها درزمینه حل بحران پرتگاه مالی بستگی دارند. از دیدگاه اقتصاددانان، اگر بحران مالی حل نشود، اگر مالیات ها افزایش یابند و اگر روند مصادره اموال مردم آغاز شود، شاهد بازگشت اقتصاد آمریکا به یک رکود دیگر خواهیم بود. واضح است که این مسئله درخارج از مرزهای آمریکا نیز تأثیرگذار خواهد بود. به عبارت دیگر، هنگامی که آمریکا عطسه می کند، سایر کشورها نیز سرما می خوردند!

درعین حال، اروپا نیز با یک چالش سفت و سخت روبرو است. آرزوی اروپا پس ازجنگ جهانی دوم، یکپارچه سازی گسترده اقتصادی توسط برطرف ساختن موانع میان کشورها دراین قاره بود. اما این رویا به سبب حوادث چندسال اخیر، به ویژه درمنطقه یورو، روبه نابودی است. به رغم پیش بینی ها مبنی بر خروج یونان از منطقه یورو، این کشور هنوز بخشی ازاین منطقه است.

پرسشی که دراینجا مطرح می شود این است که آیا یونان می تواند همچنان درمنطقه یورو باقی بماند و آیا این بیماری اقتصادی دریونان مهار می شود و یا به کشورهایی مانند اسپانیا و فرانسه نیز سرایت می کند؟ مسئله مهم تر دراین باره این است که هزینه های زندگی دراکثر مناطق اروپا بسیار بالا است و این امر از رشد اقتصادی دراین مناطق جلوگیری می کند.

تازمانی که اروپا برای برطرف ساختن موانع ساختاری برسر راه رشد اقتصادی دراین قاره تلاش نکند، این شرایط آشفته اقتصادی همچنان ادامه خواهد داشت. با توجه به این موضوع که اتحادیه اروپا به عنوان بزرگترین بازار جهان محسوب می شود، بحران اقتصادی دراین منطقه پیامدهای قابل توجهی را برای اقتصاد کل جهان به همراه خواهد داشت. 

فارس/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد